غم و تنهایی

دلم غم داره اندازه یه دنیا

دلم می‌خواد سرمو بذارم رو شونه یه نفرو گریه کنم و همه غمهای دلمو براش بگم اما نه می‌تونم حرف بزنم و نه کسی هست

انسان باید آزاده باشد تا به عشق خدا برسد.

در کمال تعجب این جمله رو یه بچه ۴ ساله گفته!

تردید

همیشه شکل تازه‌‌ای هست
که با تمام غریبه‌گی
تو را تسخیر می‌کند
و تو ناشناس گم می‌مانی در حیرت بی پایان
همیشه شکلی، پس از تمامی شکلها،
پدیدار می‌شود
که شاید شکل پایانی باشد
و تو در تردید که:
همیشه شکل تازه‌ای هست...

نمیدونم تا حالا تصمیم مهم نگرفته بودم یا اینکه جدیداْ تصمیم‌گیری یادم رفته چقدر عذاب‌آوره بلاتکلیفی و تردید

خیلی خوشحالم وقتی می بینم اونم هنوز به من فکر می کنه و دوسم داره با اینکه دیگه هیچ وقت همدیگرو نخواهیم دید؛ اینجوری دیگه فکر نمیکنم عمرم تلف شده

خدا جونم فقط سه چیز ازت میخوام
- سلامتی
- آرامش
- صبر

نمیدونی این روزآ چقدر دلم برات تنگ شده
منو به خاطر غرور بیجایی که داشتم ببخش هرچند که دو سال دیر فهمیدم 

آدم اینجا تنهاست
تنهاست
تنهاست
و در این تنهایی
شاخه نارونی تا ابدیت جاریست...

(سهراب)

اعتراف میکنم که ظاهر و باطنم در تضادند، ظاهری سرد و منطقی و تا حدی بی احساس، جوری که سخت ترین چیزها برام قابل قبوله اما در باطن....
با این وضعیت انتظار دارم درک هم بشم!

داداشی یه دنیا ازت ممنونم، کارایی که گفتی کردم و بعد از مدتها دیشب راحت خوابیدم،
به خاطر کتاب قشنگی که بهم دادی هم ممنون.
راجع به چیزایی که میدیدم (معلوم نیست دیگه نبینم) مینویسم ولی الان خیلی سرم شلوغه باید تا ظهر کارمو تموم کنم به جلسه برسونم،امان از این جلسه های مسخره، کلی توضیح از کاری که انجام دادی برای کسی که همیشه حواسش جای دیگس.
یه روز هم از ماجرای استخدام شدنمو مینویسم.

نمی ترسم ولی مثل قبل هم نیستم، شبها تا صبج کابوس می بینم، ای کاش کابوس بود، همه چیز رو با چشم باز میبینم.
از بس نخوابیدم دارم از حال میرم.خدا بگم چکار کنه اونیو که این کرمو تو وجود من انداخت.