معجزه بارون

دوباره بارون شروع شد ،هوش از سرم پرید عجیب از بارون لذت میبرم ، شاید به خاطر همین باشه که عاشق پاییز و زمستونم، لذت میبرم وقتی بارون میخوره تو صورتم ؛ ظاهرا بارون باعث میشه عقلم هم نم بکشه ؛دیشب تو مهمونی کلی سوتی دادم و حضار هم نامردی نمیکردن و آهنگ پت و مت رو برام میزدن -۲ این مدت چند بار همو دیدیم و تقریبا هر هفته زنگ میزنه و کلی پند و اندرز میده که این کارو بکن ، اون کارو نکن ، اینجوری باش ، اونجوری باش و هر بار آخرش می پرسه با کسی دوست شدم یا نه ، ولی من نمی دونم چرا اینجوری شدم ، با وجودی که هنوز دوسش دارم و خیلی برام ارزش داره ولی دیگه از اینکه کنار هم بشینیم لذت نمیبرم یا وقتی تو چشام نگاه می کنه هیچ حسی بهم دست نمیده ، البته از اینکه تلفن میزنه خیلی خوشحالم. دوستون دارم تا بعد...
نظرات 2 + ارسال نظر
پریسا سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:37 ق.ظ http://kit2.persianblog.com

سلام / قشنگ منویسی / موفق باشی/ اگه دوست داشتی یه سری هم به من بزن

هلنا سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ق.ظ http://apple

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد